کامنتی اختصاصی در مورد خصوص همه چیز از دیوید گیل، مدیر اجرائی باشگاه منچستر یونایتد

قدیمیهای این سایت به یاد دارند که بنده کار جدید و نویی رو انجام میدادم و میامدم افراد پشت صحنه و غالباً کمتر شناخته شده فوتبال و خاص باشگاه منچستر یونایتد رو معرفی میکردم و چیزهای بسیار خاصی در اون پستها گفته میشد که برای کاربر تا سر حد امکان جالب بود و خود کابران اینها رو میگفتند اما به دلایلی این کارو فعلاً انجام نمیدم ( مشغله و زندگی و کارهای اینجا مثل ترجمه و...) اما این همیشه در ذهن من بوده و این کارو باز تکرار میکنم.

حب چندی پیش ghasemali عزیز سراغ من آمد و 2 سؤال مرتبط پرسید که من سعی میکنم به نحوی که جواب درستی رو ایشون بگیره، در این کامنت پاسخ بدم.
قبل از هر چیز عیناً متن سؤالات ایشون رو با هم مرور میکنیم.
1 - دقيقا كار ديويد گيل چيه ؟ من كه چيز خاصي ازش نديدم؟
2 -
چرا شما و خيلي از بچه هاي اين سايت پيتر كنيون فكر كنم مدير اجرايي قبلي باشگاه رو بيشتر از گيل قبول دارين مگه آقاي كنيون براي باشگاه چيكار كرده ؟

خب من این سؤالات رو به شیوه خودم جواب میدم، یعنی چیزی که به درد شما بخوره. این مهم نیست که شما از زندگی شخصی دیوید گیل بودنید، گرچه کسی مایل بود خدمتش عرض میکنم اما بدونید که مهم عملکرد و حرفه یک بازیکن و یا یک مدیر هست. بنده شدیداً معتقدم شما باید بدونید مسؤولین باشگاهتون کی هستند و بتونید از اونها شناخت داشته باشید. این مهم نیست که تنها اسم اونها رو بدونید.

یک نکته ریز اما مهم: در سؤال قاسم عزیز، به موردی برخورد کردم که نظر منو جلب کرد. به نظرم رسید گویی کار دیوید گیل در نظر ایشون شاید شاید شاید کوچک و یا کم اهمیت جلوه داده شده باشه ( امیدوارم اشتباه نکرده باشم ). اما دوستان، فوتبال بزرگتر و پناهور از چیزی هست که در قاب نمایشگر میبینیم. بخش عظیم فوتبال در اون جیزهایی هست که کمتر دیده میشن و تأثیرات اون در میان جوامع و افراد. هیچ چیز در فوتبال اتفاقی نیست و هر چیزی زحمت خاص خودش رو داره و احترامی به قاید زیاد برای هر فرد و کار اون فرد میبایست قائل شد.

پاسخ سؤال 1: دیوید آلن گیل، متولد 5 آگوست 1957، در منطقه برکشایر شهر ریدینگ، دارای 3 فرزند به نامهای Adam, Oliver and Jessica. اولیور قراردادی حرفه ای در سال 2009 با باشگاه منچستر یونایتد به امضاء رساند اما در حال حاضر به صورت قرضی در باشگاه برتفورد سیتی مشغول به کار هستند. دیوید گیل یک مدیر اجرایی بریتانیایی هستند که در حال حاضر مدیر اجرائی باشگاه منچستر یوناید محسوب میشه و همچنین عضوی از هیئت مدیره فدراسیون فوتبال انگلستان که به تازگی از سوی این فدراسیون برای پستی مدیریتی در یوفا نامزد شده که تا چندی دیگه نتیجش مشخص میشه. او سابقاً نائب رئیس گروهی موسوم به 14 G بود تا زمانی که این گروه منحل شد ( این گروه متشکل از 14 باشگاه برتر و ثروتمند اروپا بود ).
او در سال 1997 به باشگاه منچستر یونایتد ملحق شد اما قبل از اون به دلیل تحصیل در رشته حسابداری، بسیاری از کارهای مربوط به این رشته رو انجام داده. مثل کار در بازار بورس لندن، کار در گروه BOC، کار در European leasing و...
دیوید گیل در سال 1997 با سمت مدیر مالی باشگاه منچستر یونایتد به این باشگاه پیوست و در سال 2000 با حفظ این مسؤلیت، به عنوان معاون مدیر اجرایی باشگاه نیز ترفیع درجه یافت. در جولای سال 2001، نیک هومبی، به عنوان مدیر مالی باشگاه منچستر یونایتد منصوب و با توجه به این مهم، دیوید گیل باز به لحاظ مرتبه در باشگاه ترفیع پیدا کرد و این باز به عنوان مدیر عامل گروه مالیاتی باشگاه منصوب شد که به او اجازه میداد عملیات بزینس روزانه باشکاه رو مدیریت کنه ( در تعریفی بهتر، او از بازاریابی باشگاه حمایت و بر رو این کار متمرکز میشد، بزینس باشگاه رو توسعه میداد، خدمات مالی، کنفرانسها و پذیرایی ها رو او مدیریت میکرد و عضوی از گروهی بود که اموال و دارایی های باشگاه رو مدیریت میکردند ).
از سپتامبر سال 2003، و با پیوستن پیتر کنیون، مدیر اجرائی سابق باشگاه به باشگاه چلسی، ایشان به این سمت منصوب و گامی دیگه از ارتقاع درجه در باشگاه منچستر یونایتد رو تجربه کرد. پس از سال 2005، و تصرف باشگاه به دست خانواده گلیزر، او در کنار مدیر اجرائی باشگاه، به عنوان مدیر اجرائی شرکتهای خصوصی و محدود باشگاه هم منصوب شد، البته با مسئولیتی محدود. همچنین پس از منحل شدن گروه 14 G و جایگزینی گروهی به نام سازمان باشگاههای اروپا در سال سپتامبر سال 2009، وی به مدت 2 سال عضوی از هئیت مدیره این انجمن نیز مشغول به فعالیت بود.
در 2 ژوئن سال 2006، او به عضوی از هیئت مدیره فدراسیون فوتبال انگلستان برگزیده و جانشین دیوید دین، نائب رئیس باشگاه آرسنال در این سمت شد. پس از سال 2006، وی از سوی رافائل بنیتز، سرمربی وقت باشگاه لیورپول، در خصوص تضاد نقش وی در باشگاه منچستر یونایتد و فدراسیون فوتبال انگلستان مورد سوءظن و اتهام قرار گرفت اما دیوید گیل در پاسخ به سرمربی اسپانیایی، تصریح ساخت که وی با رأی مدیران این فدراسیون به این سمت برگزیده شده است.

تعریف سمت مدیرت اجرائی در فوتبال: اصولاً مدیریت در فوتبال به 2 دسته اجرایی و غیر اجرائی تقسیم میشن. هر مدیری که مسئول اجراء کار یا کارهایی باشه، یک مدیر اجرائی هست اما در تمام باشگاههای مطرح و نیمه مطرح جهان، یک پست به عنوان مدیر اجرائی تعریف و نهادینه شده. در مجموع کار مدیر اجرائی یک باشگاه، انعقاد قراردادهای باشکاه در حوزه های اسپانسرشیب، مدیا، ترافسفر بازیکن و یا مربی و...هست. این پست بسیار راه بردی و کلیدی هست و موضوعی هست که بیشتر به زیر ساختهای باشگاه مرتبط میشه.

پاسخ سؤال 2: ببینید، پاسخ به این پرسش تا حدی میتونه در نظر هر فرد منعکس شده چیزهایی باشه که منحصر به اون فرد هست. ممکنه هر کسی دیدگاههایی داشته باشه اما پیتر کنیون به جرأت یکی از اقتصاد دانهای متبحر و شناخته شده فوتبال اروپا هستند، آیا این بدان معنیست که دیوید گیل چنین فردی نیست؟! خبر. دیوید گیل هم یکی از وزنه های سنگین فوتبال اروپا و یک جسابدار بسیار خبره محسوب میشه اما پیتر کنیون به لحاظ اقتصادی زیرساختهای باشگاه رو بسبار قوی کرد و دیوید گیل هم الان داره چنین راهی رو ادامه میده اما به لحاظ رتبه بندی این 2 بسبار به هم نزدیک هستند. پیتر کنیون قبل از پیوستن به چلسی ( او در 16 سپتامبر سال 2009 به یک باره از سمت مدیریت اجرائی باشکاه چلسی کنار رفت و دلیل، اختلاف با رومن آبراموویچ عنوان شد )، در باشگاه منچستر یونایتد رزومه بسیار خوبی داشت و بازیکنان بزرگی از جمله خوان سباستین ورون و ریو فردیناند رو برای باشگاه خریداری کرد.
چیزی که میخوام بگم، بر میگرده به خاطرات خودم در سال 2002 و 2003 و شاید در جایی یافت نکنید. پیتر کنیون در این زمان دروغ بسیار بزرگی به طرفداران باشگاه گفت و عنوان کرد که دیوید بکهام به باشگاه رئال نخواهد رفت اما یکی از روزنامه نگاران چند روز بعد عکس مخفیانه او رو در هنگام ورود به سانتیاگو برنابئو منتشر کرد این باعث شد وی در نظر بسیاری از طرفداران محبوبیت خودش رو از دست بده. درسته که اختلاف بکهام و سر آلکس فرگوسن موجب جدایی 7 جادویی از باشکاه انگلیسی شد، اما کنیون بسیار در پیوستن او به رئال راه رو هموار کرد و به شخصه هیچ گاه این اقدام او رو فراموش نمیکنم...اما او کارهای اقتصادی بزرگی برای باشگاه انجام داده.
اما این وسط نکته ریزی هست که شما طرفداران باید به این نکته توجه خاص داشته باشید تا بتونید قضاوت درست تر و منصفانه تری داشته باشید.
دوید گیل در زمانی به قدرت رسید که گلیزرها زمام باشگاه رو در دست گرفتند، پس خرید بازیکن و برخی از سرمایه گذاریها و پرداخت هزیه برای خرید بازیکنان به دلایلی از جمله بدهیها و خط مشی باشگاه، برای او سخت شد، پس تا حدی هم باید به این موضوع توجه بشه که او محدودیتهایی برای کارهایی از جمله خرید بازیکن داشته.
با این جود، ذکر این نکته مهم هست که او مدیر بسیار خوبی هست و لیاقت رسیدن به چنین جایگاهی رو داشته. او در 15 سال حضور در باشگاه، بسیاری از خدمات ارزنده رو برای ما به همراه داشته. یادمون نره که بازیکنانی چون وین رونی، نمانیا ویدیچ، دیمیتار برباتوف، کریستیانو رونالدو، پاتریس اورا، لوئیز آنتونیو والنسیا، رابین وان پرسی و...در زمان مدیریت او خریداری شده و شاید نزدیک به 30 قرارداد تجاری مهم در زمان زمام داری او منعقد شده، پس وجود او برای باشگاه یک غنیمت و یک پوئن بسیار مثبت هست. او فردی محترم و شناخته شدن در فوتبال اروپاست.

با احترام.

mufctalk

ادامه نوشته

Reds name European squad

Goalkeepers: David De Gea, Anders Lindegaard, Sam Johnstone*

Defenders: Rafael, Patrice Evra, Phil Jones, Rio Ferdinand, Jonny Evans, Chris Smalling, Nemanja Vidic, Alexander Büttner, Marnick Vermijl*, Michael Keane*
Midfielders: Antonio Valencia, Anderson, Ryan Giggs, Michael Carrick, Nani, Ashley Young, Paul Scholes, Tom Cleverley, Darren Fletcher, Nick Powell, Larnell Cole*, Jesse Lingard*, Ryan Tunnicliffe*

Forwards: Wayne Rooney, Javier Hernandez, Danny Welbeck, Robin van Persie, Shinji Kagawa, Federico Macheda*, Joshua King*

ادامه نوشته

خلا کیروش ، و معمایی با نام تاکتیک یونایتد !


سال 2002 ، فرگوسن در یک تصمیم شجاعانه و رویایی کوئیروش را به سمت دستیاری خود انتخاب کرد ، از قضا این اقدام دوران موفقیت آمیز کوئیروش را با یونایتد رقم زد . تاثیرات و تصمیمات وی در نوع خود یک هنرنمایی و مدرنیزه شدن برای یونایتد در اروپا در اوایل قرن 21 محسوب شد .

اما 10 سال بعد ، هم اکنون بعد از چند سال پس از خروج کوئیروش ، یونایتد به دوران قبل از کارلوس برگشته است ، شیوه بریتانیایی ! و این خبر خوبی برای هواداران یونایتد به شمار نمیرود .
من یونایتد در حالی فصل اخیر را به پایان برد که در پایان مسابقه با عنوان قهرمانی سوت پایان را شنید ، اما در طی چند ثانیه همه چیز تغییر کرد ، ورق به سمت همشهری ها برگشت و یونایتد آخرین جام فصل را نیز از دست داد . البته شاید بتوان به نوعی از دست دادن لیگ برتر را بهترین اتفاق ممکن برای یونایتد در ان لحظه لقب داد . حالا فرگوسن امید دارد که مدیریت را تحت فشار برای تقویت تیمش قرار دهد . با حضور کاگاوا در یونایتد قطعا درک کرده ایم که یونایتد نیاز به تقویت دارد . اگرچه هنوز هم هواداران امید به خریدهای بیشتری در تابستان هستند .
موضوع ناتوانی یونایتد در رقابت با چلسی ، مادرید و بارسا و البته سیتی ، به این معنی میباشد که فرگوسن باید در بازار تابستانی هوشیار و قوی عمل کند .
در این میان حضور کاگاوا را میتوان تجارتی خوب دانست ، وی به یونایتد چیزهایی میدهد که کمبود دارد ، خلاقیت و هوش ، زیرکی !

وارد شدن به یک نظریه

در سال 2002 کارلوس کوئیروش به الدترافورد آمد تا جای استیو مک لارن را به عنوان دستیار فرگوسن پر کند ، او پیش از ان در تیم های ملی امارات و آفریقای جنوبی فعالیت کرده بود و فرگوسن در جستجوی فردی بود که بتواند همچون مک لارن و البته بهتر و بیشتر از وی در یونایتد کار کند .
کارلوس به خوبی کارش را در فصل اول حضورش انجام داد و یونایتد در فصل 2002 – 2003 توانست بار دیگر قهرمان لیگ برتر شد ، انها کاپ قهرمانی را از دستان آرسنال ربودند .
در تابستان بعد ، پس از خروج بکهام افسانه ای ، رونالدو جوان جای وی را گرفت ، اگرچه صحبت از حضور رونالدینیو و خرید روبن بود ولی به هر دلیلی این اتفاق رخ نداد با این حال هدف گیری یونایتد از این دو بازیکن نشان از یک موضوع بود : یونایتد به فکر تغییر شیوه کلاسیک بازیش بود.

بازیکنان فانتزی دریبل زن در اولویت در مقایسه با سانتر کننده ها !

با این وجود در همان تابستان کارلوس کوئیروش توسط رئال برای پست سرمربیگری انتخاب شد و پس از مدتی وی به مادرید رفت ، اگرچه دوران حضور یک ساله وی در پایتخت اسپانیا ناموفق بود و در تابستان سال بعد او بار دیگر به یونایتد بازگشت . در همان تابستان بود که رونی نیز به یونایتد پیوست .

اما یونایتد در سالی که کوئیروش را به همراه نداشت ، صدر جدول را با 15 امتیاز اختلاف در مقایسه با آرسنال از دست داد و در این فصل سرآلکس از والتر اسمیت نیز در طول فصل برای کمک استفاده کرد . و در نهایت خیلی سریع وی بار دیگر کارلوس را به یونایتد برگرداند ، کارلوس کوئیروش در جولای 2004 بار قراردادی 3 ساله بار دیگر به یونایتد پیوست .

سال اول رونالدو در یونایتد سخت جلوه کرد ، او پسربچه ای بود با مهارت و توانایی بالا اما خودخواه روی توپ ! ، از دیدگاهی دیگر دریبل کردن و پشت سرگذاشتن بازیکن روبرو برای او بهتر و جذابتر از موقعیت سازی گل جلوه میکرد . بالطبع این موضوع و البته مقایسه با حضور موثر و به یادماندنی بکهام در پیراهن یونایتد ، شبهات زیادی را در مورد سرمایه گذاری یونایتد روی این بازیکن و آینده وی در یونایتد ایجاد کرد .

با بازگشت کوئیروش او توانست به رونالدو آموزش دهد و کیفیت بازی وی را بیفزاید و در نهایت او را تا رسیدن به یک بازیکن سطح اول کلاس جهانی همراهی کند . با این حال فصل پیش رو برای یونایتد جامی به همراه نداشت ولی یونایتد در حال ایجاد یک شیوه جدید بازی بود ، و فرگوسن نیز صبور بود تا شیوه طراحی تیمش و استعدادهای جوانش مثل رونی و رونالدو پیشرفت و بهبود یابند .
سال بعد فاکتورهای مهم دیگری از راه رسید ، موفقیت یونایتد را میتوان در خرید وندرسار ، ویدیچ و اورا استدلال کرد ، آنها خط دفاعی رخنه دار یونایتد را استوار و ثابت کردند . در نوامبر 2005 یونایتد تصمیم مهم و سرنوشت ساز دیگری گرفت ، و البته بیشترین شایعات حول کوئیروش به عنوان اصلی ترین دلیل خروج کاپیتان کین از یونایتد به گوش میرسید .

بر اساس گفته های کین ، او شیوه تاکتیکی کوئیروش را نمی پسندید و اصلا از اینکه او مسئولیتی بیشتر از یک مربی را در باشگاه به عهده داشت راضی نبود . این نشانه واضحی بود بر کنار رفتن تردیجی تفکر و روحیه نسل حاصل اکادمی فوتبال یونایتد ، ابتدا بکهام و سپس نویل و بات و هم اکنون کین همگی راهی در خروجی شده بودند . و البته نشانه دیگری را نیز میتوان در آن یافت و ان اعتماد فرگوسن به کوئیروش برای ساختن تیمی قدرتمند و ویرانگر نه فقط در انگلستان بلکه حالا در اروپا !
دگرگونی از بریتانیا به اروپا

یکی از اصلی ترین انتقادهایی که به فرگوسن وارد می شود ، عدم موفقیت چشم گیر وی در رقابت های اروپایی است ، علیرغم حضور در 4 فینال اروپایی در مقایسه با سلطه و قدرت یونایتد در انگلستان ،موفقیت اروپایی کم به نظر می رسد !
مربیگری کید و مک لارن را در یونایتد میتوان موفقیت امیز دانست اگرچه یونایتد درک بسیار خوبی از رقابت های اروپایی از خود نشان نداده بود . اما نقطه عطف این موضوع را میتوان حضور کارلوس کوئیروش دانست ، او بود که موفق شد با مدرنیته کردن شیوه بازی یونایتد ، قدرت خاصی را در اروپا به یونایتد اعطا کند .

کوئیروش سیستم و شیوه بازی یونایتد را در تابستان 2006 به طور کامل تغییر داد ، در همین زمان بود که رودفان نیستلروی نیز یونایتد را ترک کرد ، در واقع فرگوسن میان رونالدو و نیستلروی ، جوان پرتغالی را انتخاب کرد و نه تنها یونایتد در لیگ به قهرمانی رسید ، بلکه تغییر در شیوه بازی نیز به خوبی پیاده شد . رونالدو در طول فصل 23 گل به ثمر رساند که امار بسیار خوبی در مقایسه با سه فصل گذشته حضورش بود ، او هم اکنون تبدیل به ماشین گلزنی یونایتد شده بود و این در حالی بود که هنوز وی یک وینگر سمت راست محسوب میشد !

تغییر شکل شیوه بازی یونایتد محسوس بود ، آنها کاملا از شیوه سانتر و سپس تمام کنندگی فاصله گرفته بودند . به خوبی میتوان درک کرد که رونالدو در حال یادگیری صحیح و حرکت در گام های درستی بود ، و او حالا موفق شده بود با تقویت روحیه و تفکر فوتبالی اش ، گلزنی های پی در پی را ادامه دهد. این روشی بود که کوئیروش در یونایتد به درستی آنرا ساخت و نتیجه اش را با حضور وینگرها و تعویض منطقه بازیشان و حرکت در عرض زمین آنها مشاهده کرد ، و رونالدو نیز همچون الماسی در این آرایش میدرخشید .
اتفاقی که امروزه میتوانیم در تیم های مختلف توسط بازیکنانی چون روبن ، دی ماریا و مسی مشاهده کنیم ، کوئیروش به خوبی آینده فوتبال را در ذهن خود ترسیم کرده بود و این نقشه ای بود که توانست در یونایتد آنرا رهبری و هدایت کند .

ناکامی های رونالدو در ذهن هواداران در گذشته حالا جایش را با موفقیت و گلزنی های وی پر کرده بود . او جایزه بازیکن سال انگلیس ، بازیکن جوان سال انگلیس و جایزه بهترین بازیکن سال را از نگاه هواداران کسب کرد . او همچنین عضوی از هشت بازیکن یونایتد در تیم منتخب فصل 2006 – 2007 بود ( شامل دروازه بان و چهار مرد خط دفاعی ) . واضح بود که کارلوس در تغییر شکل یونایتد موفق کار کرده بود ، او 4-4-2 قدیمی یونایتد را هم اکنون شناور و منعطف تر از همیشه کرده بود . او زمان زیادی را صرف کرد تا یونایتد تیمی دینامیکی تر از گذشته و پیشرو در سبک بازی همچون هلند و بارسلونا باشد .
در پایان فصل 2007 – 2008 رونالدو جایزه کفش طلای اروپا را برد ، که برای اولین بار به یک وینگر میرسید ، این موضوع مدرک محکمی بود برای این که چقدر یونایتد در رسیدن و تکامل شیوه و سیستم جدید بازیش پیشرفت کرده بود . وینگر آنها هم اکنون مهاجمشان نیز محسوب میشد ، و یونایتد به خوبی توانسته بود بهترین فرم و بازی را از رونالدو بگیرد .

قابلیت حضور او حتی در سمت چپ ، در کنار سرعت و قدرت دریبلینگ و عبور از مدافع پیش رو و یا حرکت در عرض ، در کنار مهارت های روی توپ و شوت های دیدنی و پرقدرت و چارچوب شناسی خوب ، وی را تبدیل به کابوسی برای هر مدافعی در جهان کرده بود . اما تبدیل شدن وی به این کمال را باید مدیون کوئیروش و تلاش های وی نیز دانست .
یونایتد سه بار پیاپی بین سالهای 2006 تا 2009 قهرمان لیگ شد . و به وضوح هم اکنون انتظار و صبر فرگوسن برای ساختن تیم جدیدش را مشاهده کرد . یونایتد جدید در خط دفاع نفوذ ناپذیر بود و در فاز تهاجمی ؛ شناور ، خلاقانه و ظالمانه عمل میکرد .
خروج بنیانگذار و بازگشت روش های قدیمی

در سال 2008 ، شایعات بسیاری پیرامون سرمربی جدید تیم ملی پرتغال به گوش می رسید ، در این بین فرگوسن نیز احتمالا نگرانی از درون بابت از دست دادن کمک متفکر سالهای اخیرش داشت او به خوبی موفقیت های سالهای اخیر کوئیروش در یونایتد را درک کرده بود و هرگز نمیخواست تصور کند او را از دست بدهد ، با این وجود پس از مسابقات یورو 2008 و خروج اسکولاری از پرتغال ، در جولای 2008 ، یونایتد موافقت کرد تا کارلوس کوئیروش از یونایتد جدا شود و در شغل جدیدش به عنوان سرمربی تیم ملی پرتغال معرفی شود .

با خروج او فرگوسن و یونایتد با نقصانی بزرگ روبرو شدند ، چرا که فرگی در طول این سالها به کوئیروش اجازه داده بود تا مسئولیت های فراتر از یک کمک مربی را بر عهده داشته باشد ، او بود که شیوه جدید یونایتد را پایه گذاشت . شاید انتظار میرفت فرگوسن در قبال خروج وی مقاومت بیشتری میکرد و با تدابیری خاص ، کمک مربی تیم قهرمان فعلی اروپا را حفظ میکرد ، خروج او میتوانست به معنای کاهش و نقصان یونایتد در شیوه ، کیفیت بازی و موفقیت یونایتد باشد .
به هر روی ، کوئیروش در فصل 2008- 2009 با یونایتد همراه نبود ولی با این حال ، رونالدو در منچستر باقی ماند آنها در یک قدمی کسب دوباره لیگ قهرمانان اروپا در فینال مقابل بارسلونا شکست خوردند ، در پایان فصل رونالدو و توز یونایتد را ترک کردند و به نوعی ترکیب کاملی که کوئیروش چندسالی را وقت پی ریزی و ساخت آن کرده بود ، با خروج این دو ستاره دچار نقصان عظیمی شد .
دستیار جدید میک فیلان کسی بود که جایگزین کوئیروش شد ، و این دلیلی است که میتوان ادعا کرد یونایتد باعث شکاف بین خود و باشگاه های بزرگ اروپایی شد .
در فینال لیگ قهرمانان سال 2009 ، بارسلونا با پیروزی اش نشان داد ، سبک بازی جدیدش در اروپا در حال شکل گیری و پیشرفت و صعود میباشد و این دلیلی است که آنرا به موفقیت و رسیدن به قله کمک میکند .
اما سوال اینجاست ! آیا اگر کوئیروش نیز حضور داشت تفاوتی وجود داشت ؟ آیا حضور کوئیروش روی نیمکت یونایتد ، شیاطین را از لحاظ تاکتیکی متفاوت تر از آنچه که در ان شب بروز دادند جلوه میکرد ؟
احتمالا باید پاسخ را مثبت دانست ، شیوه بازی یونایتد و پیشرفت آنها و در مقابل شیوه بازی که بارسلونا ارائه داد و کاری که آنها انجام میدادند ، در واقع باید درک کرد که خروج کوئیروش یک شکاف عمیق برای یونایتد محسوب میشد .
فرگوسن میبایست در مقابل خروج کوئیروش مقاومت میکرد و اجازه میداد وی به کارهای بزرگ و موفقیت آمیزش در یونایتد ادامه دهد ، خروج رونالدو محتمل تر بود ، همانطوری که یونایتد رونالدینیو را از دست داد و سپس مردانی بهتر از وی نیز ظهور کردند .

حضور آنتونیو والنسیا و مایکل اوون دقیقا نقطه عطفی بود برای بازگشت به روزهای قدیمی ! روزهایی که با حضور میک فیلان که تفکر و روحیه قدیمی را با خود به همراه دارد ، شکل گرفت .

او بود که دوباره یونایتد را به شیوه روزهای گذشته اش برگرداند . 4-4-2 معروف و سنتی بریتانیایی ! تعویض رونالدو با والنسیا که یک وینگر کلاسیک است صحتی بر این ادعا است ، اگرچه والنسیا بازیکن بسیار توانمندی است اما در شیوه مدرن او یک بازگشت به عقب است !

حتی این اعتقاد نیز وجود دارد که حضور اندرسون و نانی میتوانست با موفقیت و سودهایی بیشتری برای یونایتد همراه باشد اگر کوئیروش در یونایتد می ماند و به پرورش و تقویت این دو نظارت داشت . این کاری بود که دقیقا کوئیروش در طی سالهای قبل برای پیشرفت و ترقی رونالدو و رونی انجام داده بود اما در غیاب وی ، این اتفاق برای این بازیکنان رخ نداد . اندرسون در دوران جوانی خود یکی از برترین هافبک های تهاجمی نسل خود به شمار میرفت در کنار نانی که مهارت هایی با نسبیت متفاوت با رونالدو در وی وجود داشت ، حضور کوئیروش در هر صورت میتوانست به رشد این دو کمک فراوانی بکند .
یک شکاف پهن در شیوه بازی

با وجود موفقیت های داخلی اما میتوان گفت هنوز فاصله و شکاف بین یونایتد و بارسلونا و در واقع بازی مدرن در ترکیب و شیوه بازی یونایتد حس میشود ، و حتی شاهد قدرت نمایی و ظهور غیرمنتظره مادرید ، سیتی و بایرن مونیخ نیز هستیم ، اگرچه سطح کیفی این تیم ها بالا میباشد ، اما مهمترین نکته منعکس کننده ، شیوه مدرن اجرای بازی آنها است ، 4-2-3-1 مدرنی که با تغییرات متفاوت و جا عوض کردن های 4 مرد فاز تهاجمی ، حتی بهترین مدافعین و خطوط دفاعی را با مشکل روبرو میکند .

نکته کلیدی در این سیستم ، قراردادن دو بازیکن جلوی خط دفاعی برای جلوگیری از ضدحملات حریف ، تخریب بازی حریف و تغذیه مهاجمین است .

با وجود پیشرفت های گسترده و وسیعی که در این مورد شاهد هستیم ، اما یونایتد دوباره به 4-4-1-1 قدیم خود بازگشته است ، روشی که خلاقیت و تنوع کمتری دارد . این سیستم در مقابل تیم های ضعیف داخلی در بریتانیا به خوبی کار میکند اما در رقابت با تیم های بزرگ کلاس جهانی کارآیی ندارد . همانطوری که در بازی مقابل بایرن در سال 2010 و فینال لیگ قهرمانان مقابل بارسلونا در سال 2011 مشاهده کردیم . حتی مشاهده کردیم که تیم هایی مثل ویگان و نیوکاسل نیز در فصل گذشته در مسابقه برابر یونایتد با شایستگی به برتری رسیدند چرا که روش یونایتد بیش از حد قابل پیش بینی به نظر میرسد.

فصل گذشته ناکام ترین فصل یونایتد در دهه گذشته بود ، اگرچه آنها از نظر تعداد امتیازات کسب کرده به حد حساب بالایی رسیدند ، ولی در مقایسه با رقبا ، اما لیورپول ، آرسنال و چلسی به طور کل فصل ضعیفی را در لیگ سپری کردند و یونایتد در مقابل اصلی ترین رقیبش ، 6 امتیاز را در بازی های رودررو به آنها واگذار کرد .
در ابتدای فصل 2011 یونایتد با پیروزی های پر گل و خیره کننده نشان داد به دنبال یک فوتبال باز و تهاجمی است ، اما باز هم نکته کلیدی در این بازی ، وجود دفاعی قدرتمند و مستحکم پشت فاز تهاجمی است . که به خوبی میتوانستیم ضعف این دفاع را در پیروزی 3-1 مقابل چلسی مشاهده کنیم ، انها اگرچه در خط حمله خوب بودند ولی در فاز دفاعی ضعیف بودند. و خیلی زود چند هفته بعد این ضعف در شکست سنگین برابر سیتی وجهه خودش را نشان داد .
تیمی که با قدرت کوئیروش توانای بالای دفاعی را در ساختار تیمیش به خود میدید ، با تفکرات میولن اشتین و فیلان به فوتبالی باز روی آورد ، اما نکته اینجاست که زمانی که قصد دارید با چهار بازیکن تهاجمی به سمت دروازه حریف حمله ور شوید ، انگاه شما به هافبک های قوی و خط دفاعی مستحکم نیاز دارید ، شکست 6-1 به خوبی ضعف و کمبودهای دفاعی یونایتد را بعد از خروج کوئیروش در فصل گذشته نشان داد .
گری نویل چندی قبل صحبت هایی را در رابطه با متدهای منظم کوئیروش در تمرینات منچستر کرده بود ، متحرک و روان در فاز تهاجمی همراه با شناخت پست و وظایف بازی خود . چیزی که بارسلونا ان را تحت نظر گواردیولا انجام میداد .
مربیگری در سطح کلاس جهانی فقط به معنی انتخاب تیم و روش بازی و بازیکنان نیست ، بلکه موضوعی پیچیده و پر از جزئیات است ، و این دلیلی است که مورینیو و پپ اکنون جزء بهترین ها محسوب میشوند زیرا انها بسیار به جزئیات دقت میورزند . یونایتد به وضوح تمرکزش را از دست داده ، اگرچه آنها احتمالا باز هم جام خواهند برد ، اما کار آنها در اروپا بسیار سخت خواهد بود و البته فصل 2012 – 2013 ، چلسی و سیتی نیز مدعیان جدی خواهند بود .

آیا آنها دوباره مدرن می شوند ؟

حضور کاگاوا نشان میدهد یونایتد میل به خلاقیت و بازی روان و متحرک دارد . انتونیو والنسیا توانایی های خوب و جدیدی را از خود به نمایش گذاشته ، که میتوانند به یونایتد در صعود در مسابقات اروپایی کمک کند.

اما فیلان همچنان به عنوان دستیار اول فرگوسن فردی است که به سیستم قدیمی اعتقاد دارد و توانایی های تغییر شیوه بازی یونایتد و تبدیل سیستم بازی یونایتد به روشی نوین و مدرن امروزی را ندارد ، یونایتد به نظر همچنان به این شیوه اعتقاد دارد و احتمالا با همین شیوه ادامه خواهند داد که با این روش راهی طولانی را در مسابقات اروپایی در پیش دارند .
شیوه 4-4-1-1 یونایتد کار یونایتد را در اروپا بسیار سخت میکند و جدال یونایتد در لیگ نیز به کشمکش خواهد کشید . اما سوال این است که یونایتد به چه چیز نیاز دارد و یا مردم با خود از شیوه یونایتد انتقاد میکنند !
آنها باید در تابستان فکری بکنند و تصمیماتی را اتخاذ کنند ، حضور کاگاوا همچون سیلوا برای سیتی است ، او خلاق ، زیرک و باهوش است . اما یونایتد به یک هافبک دفاعی قوی و مستحکم نیز نیاز دارد ، در نبود فلچر انها هرگز هافبک دفاعی خود را پیدا نکردند ، حضور کریک و اجازه به حرکت او به سمت دروازه حریف یونایتد را با فقدان هافبک دفاعی واقعی روبرو کرد ، و به این ترتیب بود که فضا به راحتی برای تیم های مقابل مهیا می شد و یونایتد در نهایت پایان فصل تنبیه شد !
در سال 2003 با خرید رونالدو و سپس نگاه و توجه و صبر برای ساختن تیمی قدرتمند ، یونایتد را چند سال بعد ، بهترین تیم جهان کرد ، اما هم اکنون اینطور به نظر نمیرسد ، آنها خلاقیت واقعی را در تیم خود ندارند . به نظر تا زمانی که آنها به فکر شیوه مدرن کردن بازیشان نیفتند ، خبری از قهرمانی دوباره در اروپا نیست ، اتفاقی که اصلا برای هواداران پر شور و عظیم آنها خوشایند نیست .
مقاله ترجمه اختصاصی
سایت the4thofficial

مطلب ترجمه شده تنها قلم و نظر نویسنده سایت است و نمیتوان آن را به طور کلی منعکس کننده نظرات مترجم نیز دانست !

ترجمه اختصاصی AM!R

ادامه نوشته

ساوتهمتون - منچستر یونایتد


گزارش مسابقه : ساوتهمپتون 2-3 منچستریونایتد

یونایتد به لطف گل های دقایق پایانی موفق شد از مخمصه شکست رهایی یابد و بازی باخته را با برد عوض کند ، این پیروزی در 1000 مین حضور فرگوسن در لیگ برتر روی نیمکت یونایتد با هتریک فن پرسی به ثمر نشست .

دومین باخت در مسابقه سوم فصل در دقایق پایانی به نظر ثبت شده و حتمی بود که درخشش ون پرسی ابتدا در دقیقه 87 یونایتد را به گل تساوی رساند ، اگرچه دقایقی قبل از آن وی ضربه پنالتی چیپ خود را از دست داده بود و تیمش را از رسیدن به گل تساوی محروم ساخته بود ، با این حال مرد هلندی در وقت های اضافه نیمه دوم روی کرنر از سمت چپ با تیزهوشی و ضربه سر زیبا موفق شد دروازه ساوتهمپتون سخت کوش را باز کند و یونایتد به پیروزی شیرینی دست یابد .

یونایتد دقایق ابتدایی پرفشار اغاز کرد ، انها میتوانستد صاحب گل شوند ولی این اتفاق رخ نداد ، پاس خوب کریک به ون پرسی با مهار مناسب وی همراه شد اما در نهایت برای یونایتد ثمری نداشت ، در سمت مقابل پس از حملات نسب یونایتد در دقایق اولیه ، این تیم میزبان بود که توپ و میدان را در دست گرفت ، چند ضربه نافرجام حاصل تلاش آنها در دقایق اولیه مسابقه بود .

دقایقی بعد در 17مین دقیقه از مسابقه ، جیسون پانچیون با سانتر دقیقی از سمت چپ خط دفاعی یونایتد ، خطرساز شد ، در این موقعیت لمبرت بازیکن خطرناک قرمز پوشان ، روی سر رافائل بلند شد و بالاتر از وی با ضربه ای دقیق دروازه میهمان را باز کرد .

پاسخ یونایتد به گل مثبت بود ، کاگاوا دقایقی بعد میتوانست با ضربه زمینی خود بازی را به تساوی بکشد که موفق نشد ، اما فشار یونایتد بعد از گل تداوم داشت تا اینکه انها به گل تساوی رسیدند .
ولبک در سمت راست والنسیا را تغذیه کرد و وینگر اکوادوری با سانتری دقیق ون پرسی را در تیر دوم صاحب توپ کرد ، مهاجم هلندی با استپ سینه ای زیبا و ضربه ای دقیق با پای چپ ، که با دروازه بان حریف نیز برخوردی داشت ، توپ را به تور دروازه رساند تا در دومین بازی پیاپی نیز گلزنی کرده باشد .

در ادامه نیمه اول هر دو تیم موقعیت های خوبی برای گلزنی داشتند ، ون پرسی در چندین چند موقعیت میتوانست گل دوم خود را به ثمر برساند ، روی یک ضربه آزاد و یک پاس بلند توسط کریک و شوت از پشت محوطه ، ولی تمام انها با بی دقتی به بیرون رفت .

حتی اورا نیز میتوانست تیمش را به گل برساند ولی ضربه سر وی که روی سانتر والنسیا حاصل شد ، توسط دروازه بان دفع شد .
نیمه دوم را نیز یونایتد بهتر اغاز کرد ، انها ابتدا روی اولین حرکت میتوانستند توسط هافبک ژاپنی به گل برسند ، پس از یک دو خوب در میانه های زمین حریف ، توپ به کاگاوا رسید ولی ضربه پای چپ وی به بیرون رفت تا فرصت گلزنی از دست برود .

در دقیقه 55 مسابقه نیز فرصت دیگری ایجاد شد اشتباه دیویس در پاس به مدافعین ، والنسیا را صاحب توپ کرد ، او به خوبی ون پرسی را تغذیه کرد ولی ضربه زمینی وی از کنار دروازه به بیرون رفت .
سر خوردن اورا دقایقی بعد برای یونایتد دردسر بزرگی ایجاد کرد ، سانتر این بار از جناح راست دفاعی یونایتد ، با حضور شندرلین و لیز خوردن اورا درون محوطه جریمه همراه شد و ضربه سر این بازیکن به دور از دستان لیندگارد میهمان را از یونایتد پیش انداخت .

دقایقی پس از گل خورده فرگوسن دست به تعویض در تیمش زد ، او نانی و اسکولز را جایگزین کلورلی و کاگاوا کرد .
اولین حرکت اسکولز لحظاتی بعد از ورودش به زمین ثبت شد ، پاس زمینی و مناسب وی به ون پرسی رسید و ضربه مهاجم هلندی با دفع دروازه بان حریف دور شد ، اما حریف نیز بیکار نبود . آنها در حملات در این دقایق خطرناک ظاهر شدند و یونایتد موفق شد جان سالم از این خطرات به در ببرد .

پاس عالی که روی فرار از تله آفساید میرفت میزبان را به گل سوم برساند توسط فردیناند قطع شد ، دریبل خوردن اورا درون محوطه نیز ، لیندگارد را مجبور به واکنش مناسبی روی شوت بازیکن حریف کرد .
اما سرانجام یونایتد راهی را برای فرار از مخمصه پیدا کرد ، توپ گیری نانی ، و پاس وی به ون پرسی با تکل از پشت بازیکن حریف یونایتد را به ضربه پنالتی رساند ، انها شانس خوبی برای به تساوی کشاندن بازی داشتند ولی ضربه ون پرسی با بی دقتی ، یک چیپ نامطمئن بود که با دفع خوب دروازه بان راهی کرنر شد .

اوضاع برای شیاطین سخت شده بود و آنها بهترین فرصت را برای گلزنی از دست داده بودند ، و دقایق در حال سپری شدن بودند ، فرگی دست به تعویض دیگری زد و هرناندز جای ولبک را گرفت .
سرانجام بعد از چندین دقیقه مالکیت و سانترهای پیاپی ، یونایتد روی یکی از این سانترها به گل تساوی رسید ، حرکت والنسیا از سمت راست ، و پاس وی به رافائل با سانتر وی و ضربه سر فردیناند همراه شد ، این ضربه به تیر دروازه برخورد کرد و در ادامه ، ون پرسی روی ریباند آماده بود تا کار را به تساوی بکشاند ، بالاخره در 87مین دقیقه یونایتد بازی را به تساوی کشید .

به نظر کار به پایان رسیده بود تا اینکه ون پرسی نام خود را به عنوان قهرمان بازی ثبت کرد ، کرنر نانی از سمت چپ با ضربه سر تمام کننده وی همراه شد و یونایتد بار دیگر با بازگشت به پیروزی رسید .
این بود داستان 1000 مین بازی فرگی که زیبا و هیجان انگیز بود و با بازگشت جذاب یونایتد شیرین تر جلوه کرد .
ادامه نوشته

تسکین ضربه پنالتی برای رابین وان پرسی

با وجود اولین هت تریک رابین وان پرسی برای تیم منچستر یونایتد در پیروزی 2 - 3 در برابر تیم ساوتهمپتون، وی پس از از دست دادن ضربه پنالتی در نیمه دوم در ورزشگاه سنت مری کمی ناامید و شرمنده بود.
پس از پیروزی 2 - 3 تیم منچستر یونایتد در دیدار پایانی هفته سوم لیگ برتر انگلستان، رابین وان پرسی در مصاحبه با شبکه های
Sky Sports و MUTV، در این باره اظهار داشت:" این 3 امتیاز و اندکی سردرد برای من بود. من نمیدانم در مورد ضربه پنالتی چه فکری میکردم، من میخواستم آن ضربه را محکم بزنم، مثل کاری که همیشه انجام میدهم، اما در آخرین لحظه به طریقی ذهنیت من تغییر کرد. این به اندازه کافی خوب نبود، زیرا کمی پائین بود، انصافاً من کاملاً ناامید شده بودم. من استانداردی خاص از بازی خودم میخواهم و هنگامی که چیزی شبیه به این رخ میدهد، هنگامی که شما با نتیحه 2 - 1 عقب هستند، شما نمیتوانید ضربه پنالتی شبیه به این را از دست بدهید. این تقصیر من است. من نمیدانم چه چیزی اشتباه پیش رفت، اما چیزهایی با اشتباه بزرگ پیش رفت، پس من باید بر روی آنها کار کنم. پس از آن من بسیار آسوده بودم که ما 3 امتیاز را به دست آوردیم، من امیدوارم شدم".
پس از این دیدار سر آلکس فرگوسن ضمن ابراز شوکه شدن از عملکرد مهاجم تیم خویش در مورد ضربه پنالتی، ابراز داشت:" من شگفت زده شدم از روشی که او انجام داد. به طور معمول او آنها را بهتر در دروازه قرار میدهد. هرگاه که او را دیدم او در حال غرش در چپ و راست جایگاه خود بود. شاید او بیش از حد اعتماد به نفس داشت. به هر حال او با 2 گل در اواخر بازی ما را نجات داد".

ادامه نوشته

توضیح در مورد تغییر دروازه بانان

Anders Lindegaard fields the ball

سر آلکس فرگوسن در مورد استفاده از آندرس لیندگارد در دیدار با تیم ساوتهمپتون توضیح میدهد.
داوید د خئا در دیدار یک شنبه شب با تیم ساوتهمپتون، کار را بر روی نیمکت آغاز کرد، پس از آنکه آندرس لیندگارد در دیدار اواسط هفته گذشته در قالب تیم ملی زیر 21 سال دانمارک عملکرد بهتری داشت، گرچه سرمربی میپذیرد که دروازه بان اسپانیایی برای دیدار آینده با تیم ویگان اتلتیک باز خواهد گشت.
سر آلکس فرگوسن در گفتگو با شبکه Sky Sports، در این باره چنین توضیح داد:" من فکر میکنم داوید د خئا جوان در دیدار هفته گذشته در مقابل تیم فولهام یک اشتباه انجام داد و او این را میداند. فورم او این بوده که برخی از سیوهای فوق العاده داشته، اما اشتباهی مانند این میتواند برای ما در مسابقه هزینه در بر داشته باشد. این تنها یک فرایند یادگیری برای اوست و او در چند هفته آینده باز خواهد گشت. ریو فردیناند نیز در قلب خط دفاعی در کنار نمانیا ویدیچ بازگشت. مایکل کریک واقعاً خوب کار کرد، اما او به خط میانی بازگشت و من خوشحالم. تجربه ریو فردیناند باید در خط دفاعی استحکام بیشتری به ما بدهد".

mufctalk

ادامه نوشته

"سر آلکس فرگوسن:"رابین وان پرسی و وین رونی، خوب کار خواهند کرد

Robin van Persie and Wayne Rooney are backed to impress.

سر آلکس فرگوسن مصمم است که وین رونی و رابین وان پرسی میتوانند با هم بازی کنند و در مورد گمانه زنیهای پیش روی، بی توجه است.

وی در خصوص شایعاتی پیرامون وین رونی گفت:" صادقانه به شما بگویم که این مرا پریشان نمیکند. من کوچکترین علاقه ای به آن ندارم. این کار اندکی تأثیر بر روی من ندارن، اما میتواند بر روی او ( وین رونی ) تأثیر گذار باشد. بازیکنان میخواهند در هر هفته بازی کنند و این بخش وحشتناک بازیست. شما هنگامی که یک شنبه بازی نمیکنید، یک بازیکن ناامید هستید. من از ناامیدی آنها خوشحالم، من هم در زمان بازیگری چنین بودم. من همیشه مشتاقانه در انتظار شنبه هستم، این تفاوت امروز با روزهای دیگر است اما پس از این روز، همیشه روز شما خواهد بود. این برای وین رونی آتش و یا حتی بیشتر است؟ این یک مشکل نیست، این تنها 1 بازی بود ( اشاره به دیدار با تیم فولهام )".
سرمربی شیاطین سرخ در ادامه افزود:" ترکیبهای هجومی بسیاری در دسترس اوست. رابین وان پرسی مهاجم انعطاف پذیریست زیرا شما میتوانید او را در موقعیتهای مختلف بازی دهید. شما میتوانید او را در سمت راست و یا پشت سر مهاجمین بازی دهید. وین رونی نیز میتواند در پشت بازی کند و قدرت پشتیبانی زیادی دارد. خاویر هرناندز تنها بازیکن 1 پسته است و تماماً در میانه. اما، بله، قطعاً من میتوانم وین رونی و رابین وان پرسی را با هم ببینم. شکی در مورد آن وجود ندارد. و دانیل ولبک میتواند با او بازی کند و سؤالی در مورد این 2 نیست. من گزینه های خوبی دارم و این یک مشکل است".
سر آلکس فرگوسن در انتها تصریح ساخت:" انتخاب تیم آسان نیست و آنها این را میدانند. من کار دشواری دارم اما نکته مهم نتیجه نهائیست. اما پایان خوب باشد، همه راضی خواهند بود و همه کمک کرده اند".

ادامه نوشته

ساوتهمپتون 2 – منچستریونایتد 3: جشن هزار

EPL - Southampton v Manchester United,  Robin Van Persie

 هت‌تریک روبین ون‌پرسی منچستریونایتد را نجات داد و آنها توانستند تیم سرسخت ساوتهمپتون را سه بر دو شکست دهند.

آندرس لیندگارد در این بازی در دروازه یونایتد ایستاده بود. در آن سو هم نایجل ادکینز به جیمز وارد-پراوز 17 ساله میدان داده بود. این دومین باری بود که او در ترکیب ثابت تیمی بزرگ‌سال قرار می‌گرفت!

ساوتهمپتون در دقیقه 16 به گل اول بازی رسید. مورگان اشنایدرلین از شینجی کاگاوا عبور کرد و توپ را به جیمز پانچیون در گوشه محوطه جریمه سپرد. او هم چرخید و سانتری عالی انجام داد که ریکی لمبرت با ضربه سر آن را به گل تبدیل کرد.


یونایتد در دقیقه 23 به گل تساوی رسید. کاگاوا و دنی ولبک به سمت دروازه تاختند و ولبک که جانشین رونی مصدوم شده بود توپ را به آنتونیو والنسیا سپرد. سانتر والنسیا با لغزش ناتانیل کلاین همراه شد و ون‌پرسی فرصتی عالی یافت تا دروازه کوین دیویس را بگشاید.

ساوتهمپتون نمایشی عالی داشت و در دقیقه 55 به گل دوم هم رسید. این بار لمبرت سازنده گل بود و اشنایدرلین از پاتریس اورا گریخت و با ضربه سر دروازه لیندگارد را گشود.

یونایتد دقایقی بعد می‌توانست بازی را به تساوی بکشد. دیویس ضربه دروازه را بد زد و والنسیا توپ را گرفت و به کاگاوا سپرد. یوس هویولد تکل بدی روی پای او زد و داور پنالتی گرفت. اما ضربه چیپ ون‌پرسی را دیویس توانست به کرنر بفرستد.

ون‌پرسی اما در دقیقه 87 باز هم گل زد. او این بار ضربه سر ریو فردیناند که روی سانتر دقیق کاگاوا به تیر دروازه برخورد کرده بود را به گل تبدیل کرد و بازی را به تساوی کشاند.

بازی در دقیقه 92 بود که ون‌پرسی روی کرنر اورا هت‌تریک خود را کامل کرد. به این ترتیب جشن هزارمین بازی سر الکس فرگوسن در لیگ برتر کامل شد.

ادامه نوشته

بررسی ورود باشگاه منچستر یونایتد به بازارا بورس

1 - چرا گلیزرها تصمیم گرفتند وارد بازار بورس بشند؟
2 - چرا این ورود باید در نیویورک باشه؟
3 - چرا باید عرضه سهام 16.6% و از نوع کلاس a باشه؟
4 - آیا این کار درست بود؟
5 - چرا بازخورد این عرضه سهام اونجوری نبود که گلیزرها توقع داشتند و سود حاصل تا حالا کم بوده؟


توضیح موضوع 1: تصمیم گلیزرها برای ورود به بازار بورس رو هر کس میتونه به نوعی تفسیر کنه اما بی تردید 3 دلیل در این مورد پررنگ تر خواهند بود، 1 - پرداخت بدهیها از باب کسب درآمد زایی از این راه و جبران بخشی از هزینه ها از این راه. 2 - دفع تهدید افرادی چون شوالیه های قرمز و منتقیدن گلیزرها. 3 - پیدا کردن راه های جدید تجاری و کشف بازارهای جدید که در نهایت منتبج به پول زایی برای باشگاه خواهد شد.
اگر امروز گلیزرها پس از 7 سال دوباره باشگاه منچستر یونایتد رو وارد بازار بورس کردند، بی ارتباط به 3 دلیل گفته شده نیست. اونها همیشه به دلیل روش خرید باشگاه و نوع خرج کردن برای خرید بازیکنان و امثال این، زیر تیغ منتقدین بودند که در رأس اونها امثال گروه شوالیه های قرمز هستند، پس اونها باید راهی پیدا میکردند تا از دست این انتقادها راحت بشن، از گذشته کارهایی برای دفع این نقدها انجام شده و قراردادهای تجاری بی انتها، موید این مدعی هست. اونها همیشه به دیـــکتاتور بودن و اجاز ندادن به دیگران برای شریک شدن در باشگاه در برخی از کارها متهم شده بودند و حقیفت اینه که اونها دوست ندارند افرد غیر حتی نظری در مورد باشگاه بدند اما شما گاهی باید تن به کارهایی در بدید که دوست ندارید پس عرصه سهام به نوعی کوتاه آمدن در این خصوص بود. اما همه موضوع این نیست، بخشی از دلایل برمیگرده به قوانین حرفه ای مدیریت در این سطح. در هر صورت کشف بازارهای جدید هنر هر باشگاه هست.
صبور باشید، در توصیح موضوعات بعد برخی دیگر از دلایل رو کشف خواهید کرد.

توضیح موضوع 2: بنده فراوان تأکید دارم این بخش رو با دقت بسیار زیادی مطالعه کنید، چرا که فراخواهید گرفت، فوتبال به چه دلیل یک پدیده اجتماعی هست و فوتبال گاهی میتونه چه طور خودش رو مرتبط کنه با دیگر موضوعات اجتماعی و گاهی مدیران در پیش بینیها چه میزانهایی رو مد نظر قرار میدند و چرا برخی ذهن اقتصادی خوبی دارند.
در ابتدا که بحث ورود باشگاه منچستر یونتایتد به بازار بورس مطرح شد ( سال گذشته )، بازرهای معتبر متعددی در این حوزه بر سر زبان رانده شد، بازار بورس هنگ کنگ و سنگاپور، اولین نامهایی بودند که شنیده شدند، اما بعد این عرضه سهام سر از بازار بورس نیویورک درآورد. موضوع کلیدی و چالش برانگیز اینجاست که طیف وسیعی از طرفداران باشگاه منچستر یونایتد، در آسیا حضور دارند، از طرفی آسیا به مدد برخی از کشورهای جنوب شرقی این قاره، عده زیادی در وضعیت متمولی در این روزگار به سر میبرند، پس ورود باشگاه منچستر یونایتد به بازارهای بورس این منطقه میتونست توجیح منطقی تری داشته باشه و با تکیه بر برانگیختن احساسات طرفداران، باشگاه منچستر یونایتد سریعتر به هدف خودش که رسیدن به سود مالی بیشتر باشه میرسید، اما چرا در نهایت مقصد نیویورک تعیین شد؟ قبل از هر چیز باید بدونیم که مردم آمریکا لوس پسندند، یعنی خلق و خوبی اونها به نوعی هست که جنس لوکس رو بیشتر پسند خواهند کرد. بسیاری از شرکتها در این آمریکا تلاش میکنند تا مشتریانشون رو از تقاضا برای اجناس لوکس، آنتیک و تاپ برآورده کنند و این رقابتی در میان شرکتهاست. ذکر این نکته مهم خواهد بود که در آخرین رده بندی معتبر ترین برندهای جهانی از سوی نشریه New York Times در سال 2011، آرم تجاری باشگاه منچستر یوناید در کنار برندهای معتبری چون اپل، گوگل و فیـــس بوک، یکی از 10 برند معتبر و معروف دنیا شناخته شد و جالبه که برند هیچ باشگاه فوتبال دیگری در این لیست حضور نداشت، پس در حقیقت مسؤلان باشگاه منچستر یونایتد این موضوع رو در مقابل طرفداری مردم آسیا قرار دادند و در نهایت به این نتیجه رسیدند که از مردم آمریکا بهتر میتونند بهره ببرند، گرچه این قمار بزرگی از سوی اونها بود و انتخاب تا حدی انتحاری بود. اما دیگر دلیل، بی تردید بر میگرده به این موضوع که گلیزرها افرادی یهودی آمریکایی محسوب میشند و از دیرباز در آمریکا بسیار شناخته شده بودند و احتمال وحود برخی لابی ها در این تصمیم وجود داره. همچنین یادمون باشه که از زمان به قدرت رسیدن گلیزرها در این باشگاه در سال 2005، قراردادهای تجاری با شرکتها و نهادهای آمریکایی به شدت سیر صعودی داشته.

توضیح موضوع 3: در حقیقت، عرصه 16.6% سهام کل باشگاه، تا حدی هم حالت تست گونه و امتحانی داشت، گلیزرها به راحتی میتونستند درصد بیشتری از سهام رو وارد بازار کنند اما در ابتدا میباست از درست بودن توجیهات اقتصادی و منفعتی کار خودشون مطمئن میشدند. پس 16.6% برای شروع خیلی هم بد نبود. اما نکته مهم در این میان، این هست که این عرضه از نوع کلاس A بود. عرضه بورس از این نوع کلاس، در حقیقت خریدار سهام رو نه در سود باشگاه شریک میکنه و نه به اونها حق رأی در هیئت مدیره و سیستم مدیریتی باشگاه میده، پس سود حاصل برای گلیزرها خالص خواهد بود و شریکی برای سود نخواهند داشت و در ضمن زمام قدرت همچنان در آینده به صورت کامل در دست خودشون خواهد بود. به عنوان مثال، اگر این نوع عرضه سهام از نوع کلاس B و یا C بود، برای خریدار سهام، سود بیشتری داشت و محدودیتها کمتر بود، اما این دقیقاً به ضرر گلبزرها بود.
اما ممکنه برای کسی که این مطلب رو میخونه، سؤال پیش بیاد که در این فقره، کفه ترازو کاملاً به نفع گلیزرها و باشگاه منچستر یونایتد سنگینی میکنه، پس چرا خریدار باید سهام باشگاه رو خریداری کنه. اولاً خریدادر داره سهام بزرگترین و پر طرفدار ترین باشگاه دنیا رو خریداری میکنه و این فرصتی هست که در 7 سال گذشته برای اولین بار رخ داده. در ثانی باید دقت کرد که در این کلاس از نوع عرضه سهام به صورت عمومی، خریدار حق انتقال ( فروش ) به غیر رو خواهد داشت، پس ممکنه خریدار به امید که از راه فروش این سهام به دیگر افراد، روزی پول او چند برابر خواهد شد، بیاد و این سهام رو خریداری کنه.

توضیح موضوع 4:
جداً آیا این کار درست بود؟ این چیزی هست که گذشت زمان جواب موصق تر و دقیقتری به او خواهد داد، این کار برای باشگاه ضرر کمتری خواهد داشت تا خریدار، اگر از این عرضه سهام استقبال چندانی نشد، باشگاه ضرری نخواهد کرد و نهایتاً از لحاظ اعتباری اندکی متضرر خواهد شد اما برای خریدار، ممکنه ضرر بیشتری داشته باشه و این سرمایه گذاری بازخورد مالی مناسبی نداشته باشه. اما برخی از کارشناسان اقتصادی در بازار بورس لندن و نیویورک، چنین حدس میزنند که ممکنه این نشانه های ابتدایی خروج گلیزرها از باشگاه منچستر یونایتد باشه و این تسلیم شدن اونها برای عرضه عمومی سهام باشگاه و بازگشت به بازار بورس، گامهای ابتدایی برای زوال اونها باشه که البته تا حدی این اظهار نظر با بزرگ نمایی رو به روست. اونها در تجارت بهترین راندمان رو در میان باشکاههای دیگر داشتند، تا جایی که دیروز مدیر اجرائی باشگاه آرسنال، سوند اقتصادی باشکاه منچستر یونایتد رو مورد ستایش قرار داد.
اما از دیدگاه دیگر هم میشه به این موضوع نگاه کرد، بسیاری از افراد، پیشرفت رو در همکاری با دیگران میدانند. باشگاهی که تعامل خوبی با دیگران داشته باشه و بتونه نگاه های بیشتری رو به سوی خودش جلب کنه، بی تردید از سوی عموم بیشتر پذیرفته خواهد شد و این در نهایت به صورت مادی و معنوی برابر با سود هست.

توضیح موضوع 5: گلیزرها و در حقیقت مشاوران اقتصادی اونها، ارزش فروش هر سهم رو حداقل 14 دلار آمریکا و حداکثر 20 دلار آمریکا برآورد کرده بودند و در مجموع ارزش مالی فروش کل 16.6% رو در حدود 300 میلیون دلار آمریکا ( با توجه به رشد ارزش دلار آمریکا در زمان فعل ) تخمین زده بودند، اما از زمان فروش این سهام، در اکثر مواقع این سهام نهایتاً با ارزش 9 دلار آمریکا به فروش رفته، یعنی چیزی در حدود نیمی از تخمین باشگاه قبل از ورود به بازار بورس درست از آب درآمده. اما ممکن هست 2 مورد دال بر این مهم بوده که استقبال از عرضه سهام باشگاه منچستر یونایتد تنها نیمی از پیش بینی گلیزرها رو به حقیقت مبدل کرد. 1 - این سهام از نوع کلاس A هست و محدودیتهایی برای خریدار داره. 2 - پس از تأیید ورود به بازار بورس از سوی گلیزرها، برخی ار رسانه های به نوعی از این موضوع پرده برداشتند که نیمی از این پول مستقیماً به جیب گلیزرها خواهد رفت. فارغ از این موضوع که این مدعی تا چه حد صحیح هست، این موضوع خود به خود باعث میشه طرفداران باشگاه برای خرید سهام در معرض تشویش و بر سر دوراهی قرار بگیرند و حتی منصرف بشند! بی تردید این مورد به طرح ورود به بازار بورس ضربه زد. اما خب هنوز هستند افرادی مثل جورج سورس که 7.85% از کل 16.6% سهام رو خریداری کردند و بی تردید این بارقه های امید برای گلیزرهاست.

ادامه نوشته

قرعه کشی لیگ قهرمانان



قرعه کشی مرحله گروهی لیگ قهرمانان در فصل 2012 – 2013 از ساعت 20 و 30 دقیقه به وقت تهران انجام گرفت و طی قرعه کشی صورت گرفته یونایتد در گروه
H با تیم های براگا ، گالاتاسرای و کلوژ به رقابت خواهد پرداخت .

مسابقات لیگ قهرمانان در مرحله گروهی طی روزهای زیر برگزار خواهد شد و هر تیم سه بازی را سه شنبه شب و سه بازی را چهارشنبه شب برگزار خواهد کرد . طبق برنامه ریزی صورت گرفته تیم های شهر منچستر و لندن طی یک شب بازی های خود را برگزار نمی کنند .

Matchday 1 18–19 September 2012
Matchday 2 2–3 October 2012
Matchday 3 23–24 October 2012
Matchday 4 6–7 November 2012
Matchday 5 20–21 November 2012
Matchday 6 4–5 December 2012

Group A: Porto, Dynamo Kiev, Paris Saint-Germain, Dinamo Zagreb
Group B: ARSENAL, Schalke, Olympiakos, Montpellier
Group C: AC Milan, Zenit St Petersburg, Anderlecht, Malaga

Group D: Real Madrid, MANCHESTER CITY, Ajax, Borussia Dortmund
Group E: CHELSEA, Shakhtar Donetsk, Juventus, Nordsjaelland
Group F: Bayern Munich, Valencia, Lille, BATE Borisov
Group G: Barcelona, Benfica, Spartak Moscow, Celtic

Group H: MANCHESTER UNITED, Braga, Galatasaray, Cluj

ادامه نوشته

ممنوعیت برای رانندگی با خودروهای اسپورت شرکت شورلت

سر آلکس فرگوسن ستاره های جوان باشگاهش را از رانندگی با خودروهای اسپورت پر زرق و برق حامی مالی جدید باشگاه، شرکت شورلت منع کرد.
برای نشان دادن حسن نیت، شرکت شورلت بلافاصله برای اولین بار انتخاب خودورهای لوکس این شرکت را به ستاره گان تیم اول پیشنهاد داد و این قابل درک است که بسیاری از نامهای بزرگ باشگاه به صورت نمادین این خودروها را انتخاب کنند.



با این حال، روزنامه ورزشی Daily Mail، درک میکند که سر آلکس فرگوسن فوراً دخالت کرد و فرمان داد که هیچ بازیکنی با سن کمتر از 23 سال، بدون توجه به جایگاهش در تیم حق استفاده از این خودروها را ندارد و باید برای استفاده از مدلهای اسپورت خودروهای این شرکت اجازه داشته باشد. این بدان معنیست که بازیکنانی مانند دانیل ولبک 21 ساله، و مدافعان جوان، فیل جونز 20 ساله، کریس اسمالینگ 22 ساله و رافائل دا سیلوا 22 ساله از رانندگی با خودروهایی که سر آلکس فرگوسن تأیید نکرده باشد منع خواهند بود.



این حرکت یک مورد کلاسیک از سر آلکس فرگوسن است. این استاد و سرمربی قصد دارد اطمینان حاصل کند که ستاره های تیمش کفشهای بیش از حد بزرگ دریافت نکنند. سر آلکس فرگوسن همواره در مورد مسائلی مانند این تند مزاج و پر حرارات بوده است. به عنوان مثال، 2 سال قبل، بازیکنان جوان باشگاه اجازه پوشیدن کفشهای ورزشی رنگی را نداشتند.
2 شب گذشته، یک سخنگو در باشگاه منچستر یونایتد که نامش فاش نشده تأکید کرد:" همانند بسیاری از همکاران و شرکای خودروساز، شرکت شورلت به بازیکنان یک ماشین ارائه خواهد کرد. این مدل وابسته به زمان آنها و باشگاه و تجربه رانندگی است".
پی نوشت: در زیر، تصویر یکی از مدلهای منع شده توسط سر آلکس فرگوسن را مشاهده خواهید کرد.

ادامه نوشته